مدیریت-ایرانی
وبلاگ تخصصی دانشجویان مدیریت صنعتی پیام نور ارومیه
دو شنبه 8 مهر 1392برچسب:, :: 16:44 ::  نويسنده : .

داستان واقعي است که در ژاپن اتفاق افتاده.
شخصي ديوار خانه اش را براي نوسازي خراب مي کرد. خانه هاي ژاپني داراي فضايي خالي بين ديوارهاي چوبي هستند. اين شخص در حين خراب کردن ديوار در بين آن مارمولکي را ديد که ميخي از بيرون به پايش فرو رفته بود.
دلش سوخت و يک لحظه کنجکاو شد. وقتي ميخ را بررسي کرد متعجب شد؛ اين ميخ ده سال پيش، هنگام ساختن خانه کوبيده شده بود!!!
چه اتفاقي افتاده؟
در يک قسمت تاريک بدون حرکت، مارمولک ده سال در چنين موقعيتي زنده مانده!!!
چنين چيزي امکان ندارد و غير قابل تصور است.
متحير از اين مساله کارش را تعطيل و مارمولک را مشاهده کرد.
در اين مدت چکار مي کرده؟ چگونه و چي مي خورده؟
همانطور که به مارمولک نگاه مي کرد يکدفعه مارمولکي ديگر، با غذايي در دهانش ظاهر شد!!!
مرد شديدا منقلب شد.
ده سال مراقبت. چه عشقي! چه عشق قشنگي!!!
اگر موجود به اين کوچکي بتواند عشقی به اين بزرگي داشته باشد پس تصور کنيد ما تا چه حد مي توانيم عاشق شويم، اگر سعي کني


http://www.uploadtak.com/images/d922_textclub.gif
دو شنبه 8 مهر 1392برچسب:, :: 16:43 ::  نويسنده : .

این جمله با کلمه ای یک حرفی آغاز می شود٬ کلمه دوم دو حرفیست٬‌ چهارم چهار حرفی... تا بیستمین کلمه بیست حرفی
نویسنده این جمله یا مغز دستور زبان بوده یا بی کار:


I do not know where family doctors acquired illegibly perplexing handwriting nevertheless, extraordinary pharmaceutical intellectuality counterbalancing indecipherability, transcendentalizes intercommunications incomprehensiblenes s

ترجمه جمله:
نمیدانم این دکترهای خانواده گی این دست خطهای گیج کننده را از کجا کسب میکنند.با این حال سواد پزشکی انها غیر قابل کشف بودن این دست خط ها را جبران کرده و بر غیر قابل کشف بودن انها ( دست خط ) برتری میجوید


http://www.uploadtak.com/images/d922_textclub.gif
دو شنبه 8 مهر 1392برچسب:, :: 16:41 ::  نويسنده : .

مردى متوجه شد که گوش همسرش سنگين شده و شنوائيش کم شده است. به نظرش رسيد که همسرش بايد سمعک بگذارد ولى نميدانست اين موضوع را چگونه با او در ميان بگذارد. بدين خاطر، نزد دکتر خانوادگيشان رفت و مشکل را با او در ميان گذاشت. دکتر گفت براى اين که بتوانى دقيقتر به من بگويى که ميزان ناشنوايى همسرت چقدر است آزمايش سادهاى وجود دارد. اين کار را انجام بده و جوابش را به من بگو:
«ابتدا در فاصله ٤ مترى او بايست و با صداى معمولى مطلبى را به او بگو.
اگر نشنيد همين کار را در فاصله ٣ مترى تکرار کن. بعد در ٢ مترى و به همين ترتيب تا بالاخره جواب دهد.»
آن شب، همسر آن مرد در آشپزخانه سرگرم تهيه شام بود و خود او در اتاق تلويزيون نشسته بود. مرد به خودش گفت الان فاصله ما حدود ٤ متر است. بگذار امتحان کنم. سپس با صداى معمولى از همسرش پرسيد: عزيزم شام چى داريم؟ جوابى نشنيد. بعد بلند شد و يک متر جلوتر به سمت آشپزخانه رفت و دوباره پرسيد: عزيزم شام چى داريم؟ باز هم پاسخى نيامد.
باز هم جلوتر رفت و از وسط هال که تقريباً ٢ متر با آشپزخانه و همسرش فاصله داشت گفت: عزيزم شام چى داريم؟ باز هم جوابى نشنيد . باز هم جلوتر رفت و به در آشپزخانه رسيد. سوالش راتکرار کرد و باز هم جوابى نيامد. اين بار جلوتر رفت و درست از پشت سر همسرش گفت: عزيزم شام چى داريم؟ زنش گفت: مگه کرى؟ براى پنجمين بار میگم:خوراک مرغ !!!
نتيجه اخلاقى:
مشکل ممکن است آنطور که ما هميشه فکر میکنيم در ديگران نباشد و شاید در خود ما باشد.

 


http://www.uploadtak.com/images/d922_textclub.gif
دو شنبه 8 مهر 1392برچسب:, :: 16:40 ::  نويسنده : .

- آلبرت انیشتن: در کودکی دچار بیماری دیسلسیک بود. یعنی معنی و مفهوم کلمات و عبارات را درست تشخیص نمی داد. معلم آلبرت انیشتن او را عقب مانده ذهنی، غیر اجتماعی و همیشه غرق در رویاهای احمقانه توصیف می کرد، ضمنا وی دوبار در امتحانات کنکور دانشگاه پلی تکنیک زوریخ مردود شد!!

2- توماس ادیسون: که معلمانش از آموزش او در مدرسه عاجز مانده بودند در تمام طول تحصیل کم ترین نمره ها را از درس فیزیک می گرفت ولی همین شخص بعدها موفق شد بیش از هزار وصد و پنجاه اختراع به جامعه بشریت عرضه کند که بیشتر آنها در زمینه علم فیزیک بوده است!!

3- بتهون: معلم او می گفت در طول زندگیش "اوچیزی یاد نخواهد گرفت"

4- پیکاسو: یکی از معروفترین نقاشان جهان بدون کمک و حضور پدرش که در زمان امتحانات کنارش می نشست نمی توانست در درس هایش نمره قبولی کسب کند!!

5- هیلتون: که مالک بیش از 300 هتل در سرتاسر دنیاست در دوران کودکی برای گذران زندگی مجبور بود کف سالن‌ها و هتل ها را طی بکشد!!

6- جیمز وات: که مخترع ماشین بخار بود فردی کودن توصیفش می کردند!!

7- امیل زولا: نویسنده بزرگ فرانسوی دانش آموزی تنبل بود که در مدرسه از درس ادبیات معمولا نمره صفر می گرفت!

8- ناپلئون بنا پارت: مدرسه خود را با رتبه 42 به عنوان یک دانش آموز غیر ممتاز ترک کرد!!

9- لویی پاستور: در مدرسه یک محصل متوسط بود و در دوره لیسانس در درس شیمی بین 22 نفر رتبه 22 را کسب کر


http://www.uploadtak.com/images/d922_textclub.gif
دو شنبه 8 مهر 1392برچسب:, :: 16:40 ::  نويسنده : .

آرژانتین: سرزمین نقره (اسپانیایی)

آفریقای جنوبی: سرزمین بدون سرما / آفتابی جنوبی (لاتین، یونانی)

آلبانی: سرزمین کوه نشینان

آلمان: سرزمین همه مردان یا قوم ژرمن (فرانسوی، ژرمنی)

آنگولا: از واژه نگولا که لقب فرمانروایان محلی بود

اتریش: شاهنشاهی شرق (ژرمنی)

اتیوپی: سرزمین چهره سوختگان (یونانی)

ازبکستان: سرزمین خودسالارها (سغدی، ترکی، فارسی دری)

اسپانیا: سرزمین خرگوش کوهی (فنیقی)

استرالیا: سرزمین جنوبی (لاتین)

استونی: راه شرقی (ژرمنی)

اسکاتلند: سرزمین اسکات ها (لاتین)

افغانستان: سرزمین قوم افغان (فارسی)

اکوادور: خط استوا (اسپانیایی)

الجزایر: جزیره ها (عربی)

السالوادور: رهایی بخش مقدس (اسپانیایی)

امارات متحده عربی: شاهزاده نشین های یکپارچه عربی (عربی)

اندونزی: مجمع الجزایر هند (فرانسوی)

انگلیس: سرزمین پیر استعمار (ژرمنی)

اوروگوئه: شرقی

اوکراین: منطقه مرزی (اسلاوی)

ایالات متحده امریکا: از نام آمریگو وسپوچی دریانورد ایتالیایی

ایتالیا: شاید به معنی ایزد (یونانی)

ایران: سرزمین آریایی ها٬ برگرفته از واژهٔ «آریا» به معنی نجیب و شریف

ایرلند: سرزمین قوم ایر (انگلیسی)

ایسلند: سرزمین یخ (ایسلندی)

باهاما: دریای کم عمق یا ریشدارها (اسپانیایی)

بحرین: دو دریا (عربی)

برزیل: چوب قرمز

بریتانیا: سرزمین نقاشی شدگان (لاتین)

بلژیک: سرزمین قوم بلژ از اقوام سلتی، واژه بلژ احتمالاً معنی کیسه می داده

بلیز: یا از نام دزدی دریایی به نام والاس یا از واژه ای بومی به معنای آب گل آلود

بنگلادش: ملت بنگال (بنگلادشی)

بوتان: تبتی تبار

وتسوانا: سرزمین قوم تسوانا

بورکینافاسو: سرزمین مردم درستکار

بولیوی: از نام سیمون بولیوار مبارز رهایی بخش آمریکای لاتین

پاراگوئه: این سوی رودخانه

پاکستان: سرزمین پاکان (فارسی دری)

پاناما: جای پر از ماهی (زبان کوئِوا)

پرتغال: بندر قوم گال از اقوام سلتی (لاتین)

پورتوریکو: بندر ثروتمند (اسپانیایی)

تاجیکستان: سرزمین تاجیک ها (فارسی دری)

تانزانیا: این نام از همامیزی تانگانیگا سرزمین دریاچه تانگا + زنگبار گرفته شده

تایلند: سرزمین قوم تای

ترکمنستان:سرزمین ترک+ایمان=ترکیمان=ترکمان =ترکمن سرزمین ترک هایی که مسلمان شده اند(مربوط به سده های آغازین اسلام)

ترکیه: سرزمین قوی ها (ترکی با پسوند عربی)

جامائیکا: سرزمین بهاران

جیبوتی: شاید به پادری بافته از الیاف نخل می گفتند (زبان آفار)

چاد: دریاچه (زبان بورنو)

چین: سرزمین مرکزی (چینی)

دانمارک: مرز قوم "دان"

دومینیکن: کشور دومینیک مقدس (اسپانیایی)

روسیه: کشور روشن ها، سپیدان

روسیه سفید / بلاروس: درخشنده روس / سفید روسی

رومانی: سرزمین رومی ها

زلاند نو: زلاند جدید (زلاند نام یکی از استان های هلند به معنای دریاست)

ژاپن: سرزمین خورشید تابان (ژاپنی)

سریلانکا: جزیره باشکوه (سنسکریت)

جزایر سلیمان: از نام حضرت سلیمان

سوئد: سرزمین قوم "سوی"

سوئیس: سرزمین مرداب

سودان: سیاهان (عربی)

سوریه: سرزمین آشور (سامی)

سیرالئون: کوه شیر

شیلی: پایان خشکی / برف

عراق: شاید از ایراک به معنای ایران کوچک (فارسی)

عربستان سعودی:سرزمین بیابانگردان درتملک خاندان خوشبخت (واژه عرب به معنی گذرنده و بیابانگرد است سعود یعنی خوشبخت.)

فرانسه: سرزمین قوم فرانک از اقوام سلتی

فلسطین: یکی از اسامی قدیم رود اردن

فنلاند: سرزمین قوم "فن"

فیلیپین: از نام پادشاهی اسپانیایی به نام فیلیپ

قرقیزستان: سرزمین چهل قبیله قرقیزی

قزاقستان: سرزمین کوچگران قزاقی

قطر: شاید به معنای بارانی (عربی)

کاستاریکا: ساحل غنی (اسپانیایی)

کانادا: دهکده زبان سرخپوستی "ایروکوئی"

کلمبیا: سرزمین کلمب (کریستف کلمب) (اسپانیایی)

کنیا: کوه سپیدی (زبان کیکویو)

کویت: دژ کوچک هندی (عربی)

گرجستان: سرزمین کشاورزان (یونانی)

لبنان: سفید (عبری)

لهستان: سرزمین قوم "له"

لیبریا: سرزمین آزادی

مجارستان: سرزمین قوم مجار (مجاری)

مراکش: مغرب

مصر: شهر، آبادی

مقدونیه: سرزمین کوه نشین ها، بلندنشین ها (یونانی)

مکزیک: اسپانیای جدید (اسپانیایی)

موریتانی: سرزمین قوم مور (لاتین)

میکرونزی: مجمع الجزایر کوچک فراسوی

نروژ: راه شمال

نیجر: سیاه (لاتین)

نیجریه: سرزمین سیاه (لاتین)

نیکاراگوئه: دریای نیکارائو (نام مردم آن منطقه) آگوئه (اسپانیایی)

واتیکان: گرفته شده از نام تپه ای به نام واتیکان (اتروسکی)

ونزوئلا: ونیز کوچک

ویتنام: اقوام "ویت" جنوبی (ویتنامی)

ویلز: بیگانگان (ژرمنی)

هلند: سرزمین چوب آلمانی

هند: پر آب (فارسی باستان)

هندوراس: ژرفناها (اسپانیایی)

یمن: خوشبخت

یونان: سرزمین قوم "یون"


http://www.uploadtak.com/images/d922_textclub.gif
دو شنبه 8 مهر 1392برچسب:, :: 16:39 ::  نويسنده : .

مردی هر روز در بازار گدايی میکرد و مردم هم حماقت او را دست میانداختند. دو سکه به او نشان میدادند که يکی از طلا بود و يکی از نقره. اما مرد گدا هميشه سکه نقره را انتخاب میکرد. اين داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد میآمدند و دو سکه به او نشان میدادند و مرد گدا هميشه سکه نقره را انتخاب میکرد. تا اينکه مرد مهربانی از راه رسيد و از اينکه مرد گدا را آنطور دست میانداختند٬ ناراحت شد. در گوشه ميدان به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند٬ سکه طلا را بردار. اينطوری هم پول بيشتری گيرت میآيد و هم ديگر دستت نمیاندازند. مرد پاسخ داد: حق با شماست٬ اما اگر سکه طلا را بردارم٬ ديگر مردم به من پول نمیدهند تا ثابت کنند که من از آنها احمقترم. شما نمیدانيد تا حالا با اين کلک چقدر پول گير آورده ام.

نتیجه : اگر کاری که میکنی٬ هوشمندانه باشد٬ هيچ اشکالی ندارد که تو را احمق بدانند.!


http://www.uploadtak.com/images/d922_textclub.gif
دو شنبه 8 مهر 1392برچسب:, :: 16:39 ::  نويسنده : .

یک برنامه‌نویس و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند.

 

برنامه‌نویس رو به مهندس کرد و گفت: مایلید با همدیگر بازى کنیم؟ مهندس که می‌خواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشید.

برنامه‌نویس دوباره گفت: بازى سرگرم‌کننده‌اى است. من از شما یک سوال می‌پرسم و اگر شما جوابش را نمی‌دانستید ۵ دلار به من بدهید. بعد شما از من یک سوال می‌کنید و اگر من جوابش را نمی‌دانستم من ۵ دلار به شما می‌دهم.

مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد.

این بار، برنامه‌نویس پیشنهاد دیگرى داد. گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ۵ دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ۵٠ دلار به شما می‌دهم. این پیشنهاد چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که با برنامه‌نویس بازى کند.


برنامه‌نویس نخستین سوال را مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟» مهندس بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامه‌نویس داد.

حالا نوبت خودش بود. مهندس گفت: «آن چیست که وقتى از تپه بالا می‌رود ۳ پا دارد و وقتى پائین می‌آید ۴ پا؟»

برنامه‌نویس نگاه تعجب آمیزى کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد. آنگاه از طریق مودم بیسیم کامپیوترش به اینترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمریکا را هم جستجو کرد. باز هم چیز بدرد بخورى پیدا نکرد. سپس

 

برای تمام همکارانش پست الکترونیک فرستاد و سوال را با آنها در میان گذاشت و با یکى دو نفر هم گپ (chat) زد ولى آنها هم نتوانستند کمکى کنند.

 


بالاخره بعد از ۳ ساعت، مهندس را از خواب بیدار کرد و ۵٠ دلار به او داد. مهندس مودبانه ۵٠ دلار را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد. برنامه‌نویس بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت: «خوب، جواب سوالت چه بود؟» مهندس دوباره بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامه‌نویس داد و رویش را برگرداند و خوابید!!!


http://www.uploadtak.com/images/d922_textclub.gif
دو شنبه 8 مهر 1392برچسب:, :: 16:38 ::  نويسنده : .

چند قورباغه از جنگلي عبور مي کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عميقي افتادند. بقيه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و و قتي ديدند که گودال چقدر عميق است
به دو قورباغه ديگر گفتند : ديگر چاره ايي نيست. شما به زودي خواهيد مرد. دو قورباغه حرفهاي آنها را نشنيده گرفتند و با تمام توانشان کوشيدند تا از گودال خارج شوند.
اما قورباغه هاي ديگر دائما به آنها مي گفتند که دست از تلاش برداريد چون نمي توانيد از گودال خارج شويد به زودي خواهيد مرد.
بالاخره يکي از قورباغه ها تسليم گفته هاي ديگر قورباغه ها شد و دست از تلاش برداشت. او بي درنگ به ته گودال پرتاب شد و مرد. اما قورباغه ديگر با حداکثر توانش براي بيرون آمدن از گودال تلاش مي کرد. بقيه قورباغه ها فرياد مي زدند که دست از تلاش بردار. اما او با توان بيشتري براي بيرون آمدن از گودال تلاش مي کرد و بالاخره از گودال خارج شد. وقتي از گودال بيرون آمد بقيه قورباغه ها از او پرسيدند: مگر تو حرفهاي ما را نشنيدي؟ معلوم شد که قورباغه ناشنوا است و در واقع او در تمام راه فکر مي کرده که ديگران او را تشويق مي کنند.


http://www.uploadtak.com/images/d922_textclub.gif
دو شنبه 8 مهر 1392برچسب:, :: 16:38 ::  نويسنده : .

روزي مردي ثروتمند در اتومبيل جديد و گران قيمت خود با سرعت زياد از خيابان خلوتي مي گذشت.
ناگهان از بين دو اتومبيل پارك شده در كنار خيابان، پسركي پاره آجري را به سمت آن مرد پرتاب كرد.
پاره آجر به اتومبيل آن مرد برخورد كرد. مرد به سرعت توقف كرد و از اتومبيلش پياده شد و ديد كه اتومبيلش صدمه سنگيني ديده است.
به طرف پسرك رفت و او را مورد عتاب قرار داد.
پسرك گريان و نالان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پياده رو جايي كه برادر فلجش روي زمين افتاده بود جلب كند.
پسرك با گريه گفت: آقا انجا خيابان خلوتي است.
برادر بزرگم از روي صندلي چرخدارش به زمين افتاده و من چون توانايي بلند كردن او را ندارم براي اينكه شما را متوقف كنم مجبور از پاره آجر استفاده كنم و مرد بسيار متأثر شد...
و هرگز در زندگي آنقدر با سرعت حركت نكنيد كه ديگران براي جلب توجه شما، پاره آجر به سويتان پرت كنند.
خدا در روح ما زمزمه مي كند و با قلب ما حرف مي زند.
اما بعضي از اوقات به او گوش نمي دهيم و با سرعت و همه تلاشمان به دنبال اهداف خود هستيم.
گهگاه براي جلب توجه ما خدا مجبور مي شود پاره آجر به سمت ما پرتاب كند.


http://www.uploadtak.com/images/d922_textclub.gif
دو شنبه 8 مهر 1392برچسب:, :: 16:37 ::  نويسنده : .
پنج شنبه 11 اسفند 1390برچسب:,
 
:: 23:50 ::  نويسنده : عبداله

مدیریت ، علم توجه به نکته های ظریفیه که در رفتار با منابع انسانی ارزش واقعیه خودشو نشون میده و بازخورد اون ،  رفتاریه که کارکنان در واکنش به مدیریت شما نشون میدن .

در اینجا لازم میدونم چند نکته مهم رو یادآوری کنم :

1-  با قدرداني به موقع از کارمندان، انرژي کاري آنان را افزايش دهيد و حُسن خلاقيت را در آنان تقويت کنيد.
2-  موقع حرف زدن با اعتماد به نفس به چشمان افراد نگاه کنيد و هميشه متبسم باشيد.
3-  هرگز براي پيشبرد اهداف کاري خود، ديگران را با وعده هاي بي اساس فريب ندهيد.
4- سعي کنيد اسامي کارمندان را به خاطر بسپاريد و در حين صحبت کردن با آنان، نامشان را به زبان بياوريد.
5- همواره به خاطر داشته باشيد به کار بردن الفاظ مؤدبانه از اقتدار شما نمي کاهد.
6-  اشتباهات زيردستان را بيش از حد لازم به آنها گوشزد نکنيد.
7- امين و رازدار افراد باشيد.
8-  روي اشتباهات خود پافشاري نکنيد و بي تعصب خطاهاي خود را بپذيريد.
9- با عبارات کنايه آميز و نيش دار به ديگران درس عبرت ندهيد.
10- با آرامش و خونسردي به حرف هاي ديگران گوش کنيد و براي صرفه جويي در زمان مرتباً حرف آنان را قطع نکنيد.
11- روش محاسبات مالي را تا حدي ياد بگيريد تا قادر به تجزيه و تحليل گزارشات مالي سازمان باشيد.
12- در جلسات دائماً به ساعت خود نگاه نکنيد.
13-  به نحوه پوشش و ظاهر خود توجه کنيد.
14- تا صحت و سقم مسئله اي روشن نشده، کسي را مؤاخذه نکنيد.
15- معاشرين چاپلوس خود را جدي نگيريد.


http://www.uploadtak.com/images/d922_textclub.gif
    درباره وبلاگ

بسياري از مدیرانی که هم اکنون سازمانی را مدیریت مینمایند ممکن است دارای اطلاعات تخصصی در شغل خود باشند ولی اطلاعی از تخصص مدیریتی نداشته باشند ما سعی داریم دانش و تجارب خود در زمینه مدیریت را با شما در میان بگذاریم .
    آخرین مطالب
    آرشيو وبلاگ
    پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مدیریت-ایرانی و آدرس iranmodiriat.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





    نويسندگان
.



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 74
بازدید کل : 50408
تعداد مطالب : 79
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

Alternative content